یولداشلار

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️بالاخره بعد از44 سال آقای پرویز ثابتی از سایه بیرون آمد و خود را نشان داد، چیزی شبیه برداشتن پارچه از روی یک زخم کهنه است و تازه کردن زخمهای قربانیانِ شکنجه ها ..به نظرم هیچ گروهی در ایران به اندازه گروه سلطنت طلبها گرفتار فقر تاریخی نیستند، آنها نمی دانند که به نفعشان است که هر چه بیشتر باید آدمهایی چون ثابتی را بپوشانند و کتمانش کنند. معمولا در همه جای دنیا چنین است که وقتی ستاره اقبال شکنجه گران افول می کند، خودشان سعی می کنند از گذشته سیاهشان فاصله بگیرند، هرگز درباره گذشته حرفی نزنند، چه بسا ازدواج می کنند و حتی نامشان را عوض می کنند و در جامعه گم و گور میشوند و اگر روزی هم شناخته شدند حداقل عملکردهای خودشان را به گردن سیستم می اندازند و مثلا اظهار پشیمانی و شرمساری و اینکه من مجبور بودم....اما بین این سلطنت طلبها، گویی همه چیز برعکس است...!♦️یاد آقای خلخالی افتادم که در اواخر عمرش تنها مانده بود! زمانی نامش رعب در دلها می افکند و در انتقام از مخالفانش، سر از پا نمی شناخت که حتی از اسبِ طاغوتی هم نمی گذشت چون زمانی به شاه سواری داده بود! اما بزودی ستاره اقبال آقای خلخالی افول کرد، اصول گرایان او را طرد کردند، حتی صلاحیتش را برای نمایندگی مجلس رد کردند، آقای خلخالی یک مرتبه اصلاح طلب شد و کوشید به اصلاح طلبان نزدیک شود اما اصلاح طلبان، مخصوصا جوانترها او را راه ندادند، چون عار داشتند و گفتند: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.در واقع گفتند: دودِ تو بیشتر از گرمای تو است...!و آقای خلخالی دم در کشید، انزوا پیشه کرد و در تنهایی مُرد... ♦️اما آقای ثابتی بی خبر از قضاوت تاریخ و قانونمندی های آن، به نظر می رسد که در یک گلخانه تنفس می یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 23:06

    ✍️علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز سوم اسفند سالروز کودتای رضاخان و سیدضیاست. آن زمان رضاخان ناشناخته بود مردم تهران از همدیگر میپرسیدند این رضاخان کیست که کودتا کرده...؟!اما امروزه، کمتر موضوعی به اندازه رضاشاه مجادله برانگیز شده. سرسخت ترین دوستداران او در مقابل سرسخت ترین دشمنان او صف آرایی کرده اند. این مجادله در بین اهل تاریخ نیز به چشم میخورد.انگلیسیها بدلایل مختلف به او کمک کردند تا بقدرت رسد و تا زمانیکه او انگشت در سوراخ نفت نکرده بود انگلیسیها تقویتش کردند، اما زمانیکه بگو مگوها بر سر درآمدهای نفتی پیش آمد و همچنین، حمله آلمان به روسیه و لزوم کمک رسانی به روسیه...انگلسیها به فکر کنار گذاشتن او و آوردن فردی از قاجاریه افتادند و چون پیدا نکردند با پسر او کنار آمدند...♦️ایران کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان را دارد. اما کمتر دوره ای بوده که آب خوش از گلوی مردمش پایین رفته و فارغ از فقر و بدبختی و شر و شور دیکتاتوری بوده... به نظر من، در تاریخ ایران بدنبال دوره ایده آل گشتن، تقریبا عبث است، تاریخ ایران غالبا بین بد و بدتر بوده، نیازی نیست شما حتما مورخ باشید، کافیست مردم احساسی و متملق و کمتر عقلانی ایران را در نظر بگیرید با جامعه ی فاقد نهادها و مکانیسمهای کنترل قدرت که حاکم را پاسخگو کند... آنوقت، آیا به مرور زمان، بهترین حاکم به بدترین فرعون بدل نخواهد شد؟! آیا در این جامعه، حتی نابغه ای چون نادرشاه، کم کم از قدرت دیوانه نخواهد شد و توسط افرادش سلاخی...!دریغا که مردم ایران، همیشه دنبال افراد افتاده اند تا برپایی نهادهای مدرن... ♦️اما برگردم به بحث داغ رضاشاه. یکی از بزرگترین ضعفهای مجادله کنندگانِ عملکرده یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 23:06

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️دوستان، فایل مناظره آقایان مصداقی و فرخ نگهدار را فرستاده بودند و نظرم را خواسته بودند.به نظرم بعنوان تاریخنگار، تحول زندگی خود این دو آدم، جالبتر از حرفهایشان بوده، دو تا آدمی که زمانی در جوانی چریک بوده و از کشتنِ گروهبان فلک زده سیاهکل هم نمی گذشتند، اما اکنون دو تا پیرمردِ مهربانی شده اند که حتی از رئیس شکنجه گران، پرویز ثابتی هم میگذرند!یکی میگوید اگر زمانی او دادگاهی شود حتما باید حقوقش رعایت گردد و دادگاه صالحه و او دارای وکیل باشد و آن دیگری گوید اصلا این هم لازم نیست چون فعلا مسئله این نیست...!♦️دو تا چریکِ جوان که زمانی میخواستند آن جامعه پلیدِ سرمایه داری و سگ زنجیری وابسته اش یعنی محمدرضاشاه را با بمب و سیانور بترکانند اما اکنون هر دو به دنیای سرمایه داری پناه برده، حسابی لیبرال دمکرات شده اند...آن دو، بازتابی از جامعه ایرانیست که حسابی پوست انداخته و از رمانتیسم انقلابی و از یوتوپیابازی و از بالای ابرها، افتاده به زمین واقعیِ سخت و زمخت... ♦️رفیق نازنینی داشتم بنام استاد چاپار انوری که در ریاضیات کم نظیر بود، اکثر جوانان مراغه ای پا بر شانه های او گذاشته به دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر تهران راه یافته اند...استاد انوری پس از انقلاب از معلمی اخراج شد، اما چون در ریاضیات استاد واقعی بود بزودی راهی بسوی خانه های مردم گشود برای امرار معاش، گاهی روزانه ده ساعت تدریس خصوصی...سی سال از من بزرگتر بود زمانی قرار گذاشتیم او به من ریاضیات بیاموزد من هم به او فلسفه کانت...البته نه من ریاضی آموختم و نه او فلسفه کانت!. اما حسابی دوست شدیم تا زمان مرگ آن بزرگوار.من بدنبال تاریخ ایران، 20سالی راهی کتابخانه قم و تهران شدم و دیگر خبری ا یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 23:06

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز 19بهمن سالروز آغاز سیاهکل است مخالفانش بر آن نامِ شورش گذاشته اند و موافقانش، جنبش. هر چند مردم خطه شمال با آن چریکها همراهی نکردند و قبل از رسیدن ژاندارمها، خودِ دهقانان شمال، آنها را دستگیر و طناب پیچ کرده و تحویل ژاندارمها دادند اما با اینهمه، میتوان آنرا جنبش نامید چرا که خواست آنها، خواستِ بخشی از جوانان عاصی ایران بوده و در نتیجه، با اعدام آنها، از بین نرفتند بلکه در سپهر سیاسی ایران و فضای دانشگاهها رشد کردند. آنان، نمایندگان نسل شورشی و آرمان‌گرای دهه1960 و 1970م بودند که در فضای دیکتاتوری و خفقان، خشن ترین راه مبارزه یعنی تفنگ و سیانور و خون را برگزیده بودند... ♦️اما تقدس سلاح و سیانور در آن زمان، مختص ایران نبود بلکه در بسیاری از نقاط جهان با استقبال مواجه شده بود و زمانیکه آن موج و شَبَه وارد ایران شد مثل همه مفاهیم دیگر، رنگ ایرانی بخود گرفت. در اینجا بر آنم نگاهی بیندازم به فرجامِ چریک فرانسوی و چریک ایرانی...می خواهم ببینم فضای مختنقِ ایران و فضایِ آزاد فرانسه با جوانِ چریکشان چگونه برخورد میکنند؟! آیا فرصت میدهند تا آن شورِ جوانی سپری گردد و جای خود را به ایام پیری و تجدید نظر و تغییر بدهد؟! ♦️میانگین سنی چریکها به25 نمیرسید و هنگامیکه من به افکار قبل از 25 سالگی ام فکر میکنم از آنهمه خامی، خنده ام میگیرد...! می دانم که آرمانشهر آنان، تخیلی و دست نایافتنی بود، اما سالمترین و بهترین جامعه به نظر من، آن خواهد بود که در آن، پیرانِ جامعه، به جوانانش فرصتِ جولان دهند، تا اشتباه بکنند و سپس، فرصت تجدید نظر و جبران اشتباهات بدهند، تا اشتباهاتشان را سکوی پرواز و استعلا سازند...♦️اما طنز این نوع مبارزه چنین بوده که در یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 20:47

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️بالاخره بعد از44 سال آقای پرویز ثابتی از سایه بیرون آمد و خود را نشان داد، چیزی شبیه برداشتن پارچه از روی یک زخم کهنه است و تازه کردن زخمهای قربانیانِ شکنجه ها ..به نظرم هیچ گروهی در ایران به اندازه گروه سلطنت طلبها گرفتار فقر تاریخی نیستند، آنها نمی دانند که به نفعشان است که هر چه بیشتر باید آدمهایی چون ثابتی را بپوشانند و کتمانش کنند. معمولا در همه جای دنیا چنین است که وقتی ستاره اقبال شکنجه گران افول می کند، خودشان سعی می کنند از گذشته سیاهشان فاصله بگیرند، هرگز درباره گذشته حرفی نزنند، چه بسا ازدواج می کنند و حتی نامشان را عوض می کنند و در جامعه گم و گور میشوند و اگر روزی هم شناخته شدند حداقل عملکردهای خودشان را به گردن سیستم می اندازند و مثلا اظهار پشیمانی و شرمساری و اینکه من مجبور بودم....اما بین این سلطنت طلبها، گویی همه چیز برعکس است...!♦️یاد آقای خلخالی افتادم که در اواخر عمرش تنها مانده بود! زمانی نامش رعب در دلها می افکند و در انتقام از مخالفانش، سر از پا نمی شناخت که حتی از اسبِ طاغوتی هم نمی گذشت چون زمانی به شاه سواری داده بود! اما بزودی ستاره اقبال آقای خلخالی افول کرد، اصول گرایان او را طرد کردند، حتی صلاحیتش را برای نمایندگی مجلس رد کردند، آقای خلخالی یک مرتبه اصلاح طلب شد و کوشید به اصلاح طلبان نزدیک شود اما اصلاح طلبان، مخصوصا جوانترها او را راه ندادند، چون عار داشتند و گفتند: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.در واقع گفتند: دودِ تو بیشتر از گرمای تو است...!و آقای خلخالی دم در کشید، انزوا پیشه کرد و در تنهایی مُرد... ♦️اما آقای ثابتی بی خبر از قضاوت تاریخ و قانونمندی های آن، به نظر می رسد که در یک گلخانه تنفس می یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 20:47

    ✍️علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز سوم اسفند سالروز کودتای رضاخان و سیدضیاست. آن زمان رضاخان ناشناخته بود مردم تهران از همدیگر میپرسیدند این رضاخان کیست که کودتا کرده...؟!اما امروزه، کمتر موضوعی به اندازه رضاشاه مجادله برانگیز شده. سرسخت ترین دوستداران او در مقابل سرسخت ترین دشمنان او صف آرایی کرده اند. این مجادله در بین اهل تاریخ نیز به چشم میخورد.انگلیسیها بدلایل مختلف به او کمک کردند تا بقدرت رسد و تا زمانیکه او انگشت در سوراخ نفت نکرده بود انگلیسیها تقویتش کردند، اما زمانیکه بگو مگوها بر سر درآمدهای نفتی پیش آمد و همچنین، حمله آلمان به روسیه و لزوم کمک رسانی به روسیه...انگلسیها به فکر کنار گذاشتن او و آوردن فردی از قاجاریه افتادند و چون پیدا نکردند با پسر او کنار آمدند...♦️ایران کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان را دارد. اما کمتر دوره ای بوده که آب خوش از گلوی مردمش پایین رفته و فارغ از فقر و بدبختی و شر و شور دیکتاتوری بوده... به نظر من، در تاریخ ایران بدنبال دوره ایده آل گشتن، تقریبا عبث است، تاریخ ایران غالبا بین بد و بدتر بوده، نیازی نیست شما حتما مورخ باشید، کافیست مردم احساسی و متملق و کمتر عقلانی ایران را در نظر بگیرید با جامعه ی فاقد نهادها و مکانیسمهای کنترل قدرت که حاکم را پاسخگو کند... آنوقت، آیا به مرور زمان، بهترین حاکم به بدترین فرعون بدل نخواهد شد؟! آیا در این جامعه، حتی نابغه ای چون نادرشاه، کم کم از قدرت دیوانه نخواهد شد و توسط افرادش سلاخی...!دریغا که مردم ایران، همیشه دنبال افراد افتاده اند تا برپایی نهادهای مدرن... ♦️اما برگردم به بحث داغ رضاشاه. یکی از بزرگترین ضعفهای مجادله کنندگانِ عملکرده یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 20:47

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز 19بهمن سالروز آغاز سیاهکل است مخالفانش بر آن نامِ شورش گذاشته اند و موافقانش، جنبش. هر چند مردم خطه شمال با آن چریکها همراهی نکردند و قبل از رسیدن ژاندارمها، خودِ دهقانان شمال، آنها را دستگیر و طناب پیچ کرده و تحویل ژاندارمها دادند اما با اینهمه، میتوان آنرا جنبش نامید چرا که خواست آنها، خواستِ بخشی از جوانان عاصی ایران بوده و در نتیجه، با اعدام آنها، از بین نرفتند بلکه در سپهر سیاسی ایران و فضای دانشگاهها رشد کردند. آنان، نمایندگان نسل شورشی و آرمان‌گرای دهه1960 و 1970م بودند که در فضای دیکتاتوری و خفقان، خشن ترین راه مبارزه یعنی تفنگ و سیانور و خون را برگزیده بودند... ♦️اما تقدس سلاح و سیانور در آن زمان، مختص ایران نبود بلکه در بسیاری از نقاط جهان با استقبال مواجه شده بود و زمانیکه آن موج و شَبَه وارد ایران شد مثل همه مفاهیم دیگر، رنگ ایرانی بخود گرفت. در اینجا بر آنم نگاهی بیندازم به فرجامِ چریک فرانسوی و چریک ایرانی...می خواهم ببینم فضای مختنقِ ایران و فضایِ آزاد فرانسه با جوانِ چریکشان چگونه برخورد میکنند؟! آیا فرصت میدهند تا آن شورِ جوانی سپری گردد و جای خود را به ایام پیری و تجدید نظر و تغییر بدهد؟! ♦️میانگین سنی چریکها به25 نمیرسید و هنگامیکه من به افکار قبل از 25 سالگی ام فکر میکنم از آنهمه خامی، خنده ام میگیرد...! می دانم که آرمانشهر آنان، تخیلی و دست نایافتنی بود، اما سالمترین و بهترین جامعه به نظر من، آن خواهد بود که در آن، پیرانِ جامعه، به جوانانش فرصتِ جولان دهند، تا اشتباه بکنند و سپس، فرصت تجدید نظر و جبران اشتباهات بدهند، تا اشتباهاتشان را سکوی پرواز و استعلا سازند...♦️اما طنز این نوع مبارزه چنین بوده که در یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 21:25

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️بالاخره بعد از44 سال آقای پرویز ثابتی از سایه بیرون آمد و خود را نشان داد، چیزی شبیه برداشتن پارچه از روی یک زخم کهنه است و تازه کردن زخمهای قربانیانِ شکنجه ها ..به نظرم هیچ گروهی در ایران به اندازه گروه سلطنت طلبها گرفتار فقر تاریخی نیستند، آنها نمی دانند که به نفعشان است که هر چه بیشتر باید آدمهایی چون ثابتی را بپوشانند و کتمانش کنند. معمولا در همه جای دنیا چنین است که وقتی ستاره اقبال شکنجه گران افول می کند، خودشان سعی می کنند از گذشته سیاهشان فاصله بگیرند، هرگز درباره گذشته حرفی نزنند، چه بسا ازدواج می کنند و حتی نامشان را عوض می کنند و در جامعه گم و گور میشوند و اگر روزی هم شناخته شدند حداقل عملکردهای خودشان را به گردن سیستم می اندازند و مثلا اظهار پشیمانی و شرمساری و اینکه من مجبور بودم....اما بین این سلطنت طلبها، گویی همه چیز برعکس است...!♦️یاد آقای خلخالی افتادم که در اواخر عمرش تنها مانده بود! زمانی نامش رعب در دلها می افکند و در انتقام از مخالفانش، سر از پا نمی شناخت که حتی از اسبِ طاغوتی هم نمی گذشت چون زمانی به شاه سواری داده بود! اما بزودی ستاره اقبال آقای خلخالی افول کرد، اصول گرایان او را طرد کردند، حتی صلاحیتش را برای نمایندگی مجلس رد کردند، آقای خلخالی یک مرتبه اصلاح طلب شد و کوشید به اصلاح طلبان نزدیک شود اما اصلاح طلبان، مخصوصا جوانترها او را راه ندادند، چون عار داشتند و گفتند: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.در واقع گفتند: دودِ تو بیشتر از گرمای تو است...!و آقای خلخالی دم در کشید، انزوا پیشه کرد و در تنهایی مُرد... ♦️اما آقای ثابتی بی خبر از قضاوت تاریخ و قانونمندی های آن، به نظر می رسد که در یک گلخانه تنفس می یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 21:25

    ✍️علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز سوم اسفند سالروز کودتای رضاخان و سیدضیاست. آن زمان رضاخان ناشناخته بود مردم تهران از همدیگر میپرسیدند این رضاخان کیست که کودتا کرده...؟!اما امروزه، کمتر موضوعی به اندازه رضاشاه مجادله برانگیز شده. سرسخت ترین دوستداران او در مقابل سرسخت ترین دشمنان او صف آرایی کرده اند. این مجادله در بین اهل تاریخ نیز به چشم میخورد.انگلیسیها بدلایل مختلف به او کمک کردند تا بقدرت رسد و تا زمانیکه او انگشت در سوراخ نفت نکرده بود انگلیسیها تقویتش کردند، اما زمانیکه بگو مگوها بر سر درآمدهای نفتی پیش آمد و همچنین، حمله آلمان به روسیه و لزوم کمک رسانی به روسیه...انگلسیها به فکر کنار گذاشتن او و آوردن فردی از قاجاریه افتادند و چون پیدا نکردند با پسر او کنار آمدند...♦️ایران کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان را دارد. اما کمتر دوره ای بوده که آب خوش از گلوی مردمش پایین رفته و فارغ از فقر و بدبختی و شر و شور دیکتاتوری بوده... به نظر من، در تاریخ ایران بدنبال دوره ایده آل گشتن، تقریبا عبث است، تاریخ ایران غالبا بین بد و بدتر بوده، نیازی نیست شما حتما مورخ باشید، کافیست مردم احساسی و متملق و کمتر عقلانی ایران را در نظر بگیرید با جامعه ی فاقد نهادها و مکانیسمهای کنترل قدرت که حاکم را پاسخگو کند... آنوقت، آیا به مرور زمان، بهترین حاکم به بدترین فرعون بدل نخواهد شد؟! آیا در این جامعه، حتی نابغه ای چون نادرشاه، کم کم از قدرت دیوانه نخواهد شد و توسط افرادش سلاخی...!دریغا که مردم ایران، همیشه دنبال افراد افتاده اند تا برپایی نهادهای مدرن... ♦️اما برگردم به بحث داغ رضاشاه. یکی از بزرگترین ضعفهای مجادله کنندگانِ عملکرده یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 94 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 21:25

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز 19بهمن سالروز آغاز سیاهکل است مخالفانش بر آن نامِ شورش گذاشته اند و موافقانش، جنبش. هر چند مردم خطه شمال با آن چریکها همراهی نکردند و قبل از رسیدن ژاندارمها، خودِ دهقانان شمال، آنها را دستگیر و طناب پیچ کرده و تحویل ژاندارمها دادند اما با اینهمه، میتوان آنرا جنبش نامید چرا که خواست آنها، خواستِ بخشی از جوانان عاصی ایران بوده و در نتیجه، با اعدام آنها، از بین نرفتند بلکه در سپهر سیاسی ایران و فضای دانشگاهها رشد کردند. آنان، نمایندگان نسل شورشی و آرمان‌گرای دهه1960 و 1970م بودند که در فضای دیکتاتوری و خفقان، خشن ترین راه مبارزه یعنی تفنگ و سیانور و خون را برگزیده بودند... ♦️اما تقدس سلاح و سیانور در آن زمان، مختص ایران نبود بلکه در بسیاری از نقاط جهان با استقبال مواجه شده بود و زمانیکه آن موج و شَبَه وارد ایران شد مثل همه مفاهیم دیگر، رنگ ایرانی بخود گرفت. در اینجا بر آنم نگاهی بیندازم به فرجامِ چریک فرانسوی و چریک ایرانی...می خواهم ببینم فضای مختنقِ ایران و فضایِ آزاد فرانسه با جوانِ چریکشان چگونه برخورد میکنند؟! آیا فرصت میدهند تا آن شورِ جوانی سپری گردد و جای خود را به ایام پیری و تجدید نظر و تغییر بدهد؟! ♦️میانگین سنی چریکها به25 نمیرسید و هنگامیکه من به افکار قبل از 25 سالگی ام فکر میکنم از آنهمه خامی، خنده ام میگیرد...! می دانم که آرمانشهر آنان، تخیلی و دست نایافتنی بود، اما سالمترین و بهترین جامعه به نظر من، آن خواهد بود که در آن، پیرانِ جامعه، به جوانانش فرصتِ جولان دهند، تا اشتباه بکنند و سپس، فرصت تجدید نظر و جبران اشتباهات بدهند، تا اشتباهاتشان را سکوی پرواز و استعلا سازند...♦️اما طنز این نوع مبارزه چنین بوده که در یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 87 تاريخ : جمعه 5 اسفند 1401 ساعت: 2:02

    ✍️ علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️بالاخره بعد از44 سال آقای پرویز ثابتی از سایه بیرون آمد و خود را نشان داد، چیزی شبیه برداشتن پارچه از روی یک زخم کهنه است و تازه کردن زخمهای قربانیانِ شکنجه ها ..به نظرم هیچ گروهی در ایران به اندازه گروه سلطنت طلبها گرفتار فقر تاریخی نیستند، آنها نمی دانند که به نفعشان است که هر چه بیشتر باید آدمهایی چون ثابتی را بپوشانند و کتمانش کنند. معمولا در همه جای دنیا چنین است که وقتی ستاره اقبال شکنجه گران افول می کند، خودشان سعی می کنند از گذشته سیاهشان فاصله بگیرند، هرگز درباره گذشته حرفی نزنند، چه بسا ازدواج می کنند و حتی نامشان را عوض می کنند و در جامعه گم و گور میشوند و اگر روزی هم شناخته شدند حداقل عملکردهای خودشان را به گردن سیستم می اندازند و مثلا اظهار پشیمانی و شرمساری و اینکه من مجبور بودم....اما بین این سلطنت طلبها، گویی همه چیز برعکس است...!♦️یاد آقای خلخالی افتادم که در اواخر عمرش تنها مانده بود! زمانی نامش رعب در دلها می افکند و در انتقام از مخالفانش، سر از پا نمی شناخت که حتی از اسبِ طاغوتی هم نمی گذشت چون زمانی به شاه سواری داده بود! اما بزودی ستاره اقبال آقای خلخالی افول کرد، اصول گرایان او را طرد کردند، حتی صلاحیتش را برای نمایندگی مجلس رد کردند، آقای خلخالی یک مرتبه اصلاح طلب شد و کوشید به اصلاح طلبان نزدیک شود اما اصلاح طلبان، مخصوصا جوانترها او را راه ندادند، چون عار داشتند و گفتند: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.در واقع گفتند: دودِ تو بیشتر از گرمای تو است...!و آقای خلخالی دم در کشید، انزوا پیشه کرد و در تنهایی مُرد... ♦️اما آقای ثابتی بی خبر از قضاوت تاریخ و قانونمندی های آن، به نظر می رسد که در یک گلخانه تنفس می یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 79 تاريخ : جمعه 5 اسفند 1401 ساعت: 2:02

    ✍️علی مرادی مراغه ای@Ali_Moradi_maragheie♦️امروز سوم اسفند سالروز کودتای رضاخان و سیدضیاست. آن زمان رضاخان ناشناخته بود مردم تهران از همدیگر میپرسیدند این رضاخان کیست که کودتا کرده...؟!اما امروزه، کمتر موضوعی به اندازه رضاشاه مجادله برانگیز شده. سرسخت ترین دوستداران او در مقابل سرسخت ترین دشمنان او صف آرایی کرده اند. این مجادله در بین اهل تاریخ نیز به چشم میخورد.انگلیسیها بدلایل مختلف به او کمک کردند تا بقدرت رسد و تا زمانیکه او انگشت در سوراخ نفت نکرده بود انگلیسیها تقویتش کردند، اما زمانیکه بگو مگوها بر سر درآمدهای نفتی پیش آمد و همچنین، حمله آلمان به روسیه و لزوم کمک رسانی به روسیه...انگلسیها به فکر کنار گذاشتن او و آوردن فردی از قاجاریه افتادند و چون پیدا نکردند با پسر او کنار آمدند...♦️ایران کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان را دارد. اما کمتر دوره ای بوده که آب خوش از گلوی مردمش پایین رفته و فارغ از فقر و بدبختی و شر و شور دیکتاتوری بوده... به نظر من، در تاریخ ایران بدنبال دوره ایده آل گشتن، تقریبا عبث است، تاریخ ایران غالبا بین بد و بدتر بوده، نیازی نیست شما حتما مورخ باشید، کافیست مردم احساسی و متملق و کمتر عقلانی ایران را در نظر بگیرید با جامعه ی فاقد نهادها و مکانیسمهای کنترل قدرت که حاکم را پاسخگو کند... آنوقت، آیا به مرور زمان، بهترین حاکم به بدترین فرعون بدل نخواهد شد؟! آیا در این جامعه، حتی نابغه ای چون نادرشاه، کم کم از قدرت دیوانه نخواهد شد و توسط افرادش سلاخی...!دریغا که مردم ایران، همیشه دنبال افراد افتاده اند تا برپایی نهادهای مدرن... ♦️اما برگردم به بحث داغ رضاشاه. یکی از بزرگترین ضعفهای مجادله کنندگانِ عملکرده یولداشلار...
    ما را در سایت یولداشلار دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 1solanzh9 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 5 اسفند 1401 ساعت: 2:02